به هوای تو من تو خیاله خودم بی تو پرسه زدم منو برد به همان شبی که به چشای تو زل میزدممن به دنیای تو با این احساس ناب عادت کردم بعد از آن شب سرد هر نگاه تو را عبادت کردم
آه که نبودت به من آتشه جان زد سوختم از این عشق که تو را بی وفا کردمن شدم آن کس که روم پی مستی قلبه مرا تو شکستی
دل به تو دادم که غمم برهانی نشوی تو هم آن کس که به درد بکشانیکاش که شود که باز که یه روز تو بیایی و بمانی
حال که دگر که مرا تو نخواهی تو بگو چه کنم که هوایت برهد ز سرمتو ندانی که خود که تمامه منی تو همانی که من نتوانم از یاد ببرم
بعد از آن همه زخم که به جان من افتاد تو به تسکینه دله یار دگر بودیمن به جان بخریدم که بمیرمو اما برسی به کسی که به آن دل دده بودی , دلداده بودی
آه که نبودت به من آتشه جان زد سوختم از این عشق که تو را بی وفا کردمن شدم آن کس که روم پی مستی قلبه مرا تو شکستی
دل به تو دادم که غمم برهانی نشوی تو هم آن کس که به درد بکشانیکاش که شود که باز که یه روز تو بیایی و بمانی # تمام زندگی رویایی است از عشق #...
ما را در سایت # تمام زندگی رویایی است از عشق # دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 0roia2 بازدید : 229 تاريخ : پنجشنبه 23 آذر 1396 ساعت: 18:31